تنها پشت پنجره

عـــــــــروس غصـــــــــــه هـــــــــا

شعری که تورا جان میبخشد شاعرش را یکبار کشته است

تنها پشت پنجره

تارا
عـــــــــروس غصـــــــــــه هـــــــــا شعری که تورا جان میبخشد شاعرش را یکبار کشته است

تنها پشت پنجره

امشب میخوام یکم ساده حرف بزنم بی شعر بی فاز سنگین بی قافیه بی ردیف

الانکه دارم حرفامو مینویسم پشت پنجره ی اتاقمم ساعت یکه نیمه شبو گذشته و زل زدم به برفی که تو نور چراغ برق خیابون داره برق میزنه
خونه گرمه ولی سردمه...خیلی سرد
سرد از وقتی که غم نبودنت کولاک کرد
ولی کدوم کولاکی کدوم برفی میتونه اینقد سردم کنه ک هواتو نکنم
جسمم سرده اما قلبمو گرم نگه داشتم ...هنوز نذاشتم رد پاهات پاک شه نذاشتم کسی زخمای قلبمو تسکین بده نذاشتم جای خالیت پر شه
دس نخوردس قلبی ک سوزوندیش
تاحالا شده حس کنی از بیرونت داری یخ میزنی ولی از درون آتیش گرفتی ؟
همه میگن تارا یجوری شده
همه نمیدونن تارا چرا صبا زود از خونه میزنه بیرون
نمیدونن چرا دیگه نمیخنده
نمیدونن چرا شباشو بیداره
نمیدونن چرا یه وقتایی تو تب میسوزه
صبا میرم تاجایی ک بتونم قدم بزنم پیاده روهارو آخه صبای زود شلوغ نیس خیابونا بهتر میتونم تصورت کنم کنارم...
خنده هام باآخرین خیانتت رف..‌.
تب کردنام؟ ولش...
ولی میدونی چییه؟برفو پنجره و خیابونو حتی نفسام بهونس
همه ی اینا بهونن که هرروز هر لحظه یاده تورو برام تداعی کنن
ولی کاش میدونستن عاشقا فراموش نمیکنن
تاسرحد جنون پیش میرن ولی فراموش نمیکنن
یکی از همینا داره برات مینویسه...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 | 1:20 | نویسنده : تارا |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.